بیان ساده دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
دعای روز پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ،
خدايا قرارم ده در اين ماه از آمرزش خواهان
وَاجْعَلْنى فيهِ مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ، وَاجْعَلنى فيهِ مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ،
و قرارم ده در آن از بندگان شايسته فرمانبردارت و بگردانم در اين روز از اولياى مقرب درگاهت
بِرَأْفَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به مهرت اى مهربانترين مهربانان
در روز پنجم، طبق این دعا چه می خواهیم؟
در این روزهم ، خواسته هایی را از خداوند می خواهیم . ابتدا بپردازیم به اینکه از خدا می خواهیم که این خواسته هایمان را چه کند؟ اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى خداوندا، جعل کن برای من… تا حالا فکر کردیم که این جعلی که می خواهیم از خداوند، به چه معناست؟ طبق معنای لغوی، ما در قالب لفظ جعل، از خداوند خواسته هایمان را به پنج صورت می خواهیم.[1] اوّل بمعنى شروع . دوّم در ايجاد شىء. سوّم در ايجاد شىء از شىء .چهارم تصيير شىء از حالتى بحالتى. پنجم حكم بر چيزى با چيزى . ما از خداوند فقط نمی خواهیم که ما را جزو مستغفرین قرار دهد. یا فقط جزو عباد صالح و … . بلکه می خواهیم وجودمان را به حالت مستغفرین ، عابدین، صالحین، قانتین ، اولیاء مقربین، و … تغییر دهد. می خواهیم حکم بودن صفات این افراد را بر ما بکند. می خواهیم ما را موفق به شروع در این رفتارها بکند. می خواهیم رفتارهای ما را از زمره رفتارهای این گروه ها، ایجاد کند.. همه ی این ها در اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى نهفته است. خیلی چیزها می خواهیم با یک عبارت اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى.
اما در چه گروه هایی باشیم؟ این گروه ها مگر چه ویژگی هایی دارند ؟ این ها مطالب عمیقی است که نیاز به بیان طولانی دارد و این جا صرفا اشاره ای می کنیم.
مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ: طلب می کنیم که جزو مستغفرین باشیم. غفر؛ به معنای محو اثر [2]چیزی است. چیزی را پوشاندن، یا خطایی را درست کردن، یا کاری را اصلاح کردن، همه جزو معانی غفر قرار می گیرد. وقتی استغفار می کنیم، این ها را طلب میکنیم. اکنون نیز می خواهیم اعمالمان را محو و اصلاح بفرماید. چه کسی این طلب را می کند؟ کسی که به فقر خود و خطاهای خود پی برده باشد و عظمت الهی و غفران و محبت الهی را درک کرده باشد.
من عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ: در زمره بندگانت،عِبادِكَ عبد به کسی می گویند که در اثر ذلت و انقیادش، مطیع و بنده است. [3] پس می دانیم که پیش خداوند ذلیل ترین هستیم. و می خواهیم که مطیع ترین باشیم و مالکی داشته باشیم. الصّالِحينَ در زمره صالحین. صالح به کسی که عیب و نقصی در خودش وکارش نیست و فسادی در او نیست گفته می شود[4] اْلقانِتينَ در مورد نمازگزارانى كه در همه ساعات شب نماز مى گذارند و كسانى كه سكوت مى كنند و روزه دارد هستند[5] قانتين گفته مى شود و ما قنوت و تواضع و اطاعت دائمى را فقط نمى خواهيم بلكه مى خواهيم به واسطه این ویژگی در زمره قانتین باشیم. گاهی اوقات انسان ویژگی ای را دارد اما لایق رفتن در گروهی که آن ویژگی را دارا هستند نیست. پس داخل در این گروه ها شدن هم موضوعیت دارد.
مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ: اَوْلِيآء الله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولیاخداوند رااینگونه توصیف می کنند: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْكَلَامِ وَ بَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ قَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ سَكَتُوا فَكَانَ سُكُوتُهُمْ ذِكْراً وَ نَظَرُوا فَكَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَكَانَ نُطْقُهُمْ حِكْمَةً وَ مَشَوْا فَكَانَ مَشْيُهُمْ بَيْنَ النَّاسِ بَرَكَةً لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِي كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب [6] رسول خدا فرمود هر كه خدا را شناسد و بزرگ داند دم از سخن بندد و شكم از خوراك و خود را بروزه و شبزندهدارى رنج دهد، گفتند پدران و مادران ما قربانت يا رسول اللَّه اينان اولياء اللَّه باشند؟ فرمود اولياء خدا خموشى گيرند و خموشى آنها ياد خداست و نگرند و عبرت گيرند و بگويند گفته آنان حكمت باشد ميان مردم راه روند و بركت زايد اگر عمر مقدر نبود جانشان در تنشان نميماند از ترس عذاب و شوق ثواب. الْمُقَرَّبين: فقط بدانیم که لفظ مقربین، در لسان روایات، از الفاظی است که مختص ملائکه به کار می رود. هر جا ملائکه می آید، مقربین می آید. و انسان می تواند به جایی برسد که بالاتر از مقام قرب ملائکه باشد… اللهم ارزقنا و اجعلنا
——————
[1] و يتصرّف على خمسة أوجه:الأول: يجري مجرى صار و طفق فلا يتعدّى، نجو جعل زيد يقول كذا ، قال الشاعر: فقد جعلت قلوص بني سهيل … من الأكوار مرتعها قريب و الثاني: يجري مجرى أوجد، فيتعدّى إلى مفعول واحد نحو قوله عزّ و جل: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ [الأنعام/ 1]، وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ [النحل/ 78].و الثالث: في إيجاد شيء من شيء و تكوينه منه، نحو: وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً [النحل/ 72]، وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً [النحل/ 81]، وَ جَعَلَ لَكُمْ فِيها سُبُلًا [الزخرف/ 10].و الرابع: في تصيير الشيء على حالة دون حالة، نحو: الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً [البقرة/ 22]، و قوله: جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا [النحل/ 81]، وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً [نوح/ 16]، و قوله تعالى: إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا [الزخرف/ 3].و الخامس: الحكم بالشيء على الشيء، حقا كان أو باطلا، فأمّا الحقّ فنحو قوله تعالى: إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ [القصص/ 7]، و أمّا الباطل فنحو قوله عزّ و جل: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً [الأنعام/ 136]، وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ [النحل/ 57]، الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ [الحجر/ 91]. المفردات في غريب القرآن، ص: 196
[2] محو الأثر، و تستعمل في الذنوب و المعاصي، و مفهوم المحو أعمّ.و أمّا مفاهيم الستر و الصفح و الإصلاح و غيرها: فمن لوازم محو الأثر، فانّه يوجب ستر الخطاء الواقع و الصفح عنه و الإصلاح. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص: 241
[3] (عبد): مطيع. بنده. از مجمع نقل شد كه او را در اثر ذلّت و انقيادش عبد گويند، پس معناى تذلّل و طاعت در آن ملحوظ است قاموس قرآن، ج4، ص: 280
[4] (صالح): شايسته. آنچه يا كسيكه شايسته و خوب است و در آن فساد نيست. قاموس قرآن، ج4، ص: 142
[5] المطيعين لله الدائمين على طاعته , … مجمع البحرين، ج2، ص: 215
[6] شيخ صدوق، أمالي الصدوق، 1جلد، اعلمى - بيروت، چاپ: پنجم، 1400ق. ص: 553