بیان ساده دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
دعای روز ششم:
اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِياطِ نَقِمَتِكَ
خدايا در اين ماه به خاطر دست زدن به نافرمانيت خوارم مساز و تازيانه هاى عذابت را بر من مزن
وَزَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِكَ، بِمَنِّكَ وَاَياديكَ، يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ
و از موجبات خشمت بدان نعمت بخشى و الطافى كه نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرين حد اشتياق مشتاقان
در روز ششم، طبق این دعا چه می خواهیم؟
اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى خدایا، خوارم مساز. خداوند با این همه رحمتش چطور انسان را خوار می سازد؟ خداوند خوار نمی سازد. انسان به واسطه معصیت و گناهانش است که خود را خوار می سازد. و من معترف هستم به خطاهایم. از خداوند می خواهم که لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِك بواسطه تعرض بر نافرمانی او و معصیت هایم، مرا پیش دیگران و خودش خوار نسازد. و به طور ضمنی از خداوند می خواهم آثار گناهان قبلی ام را محو کند، گناهانم را ببخشاید و نگذارد که گناه دیگری مرتکب شوم که خواری را به دنبال داشته باشد. این دعا و کمک را از خداوند دارم.
وَلاتَضْرِبْنى تازیانه های عذابت را بر من نزن. چرا سیاط و تازیانه ها، چرا من انسان با هشدارها و انذارها بیدار نمی شوم و با یک تازیانه به راه نمی آیم که خداوند مرا به تازیانه های عذابش بزند؟ بِسِياطِ نَقِمَتِكَ کتک زدن در مرحله اخر تربیت است. نکند که من به مرحله اخر تربیتم رفته باشم که خداوند مرا به تازیانه های عذابش بزند بلکه بیدار شوم و شاید زیر این تازیانه ها، در عذاب الهی، جان دهم…
و مرا دور گردان از چیزهایی که موجبات خشم و غضب تو را به دنبال دارد موجِباتِ سَخَطِكَ گاهی یک گناه از فردی خاص، باعث خشم و سخط الهی می شود. و خداوند بعد از آن دیگر او را نمی بخشاید. یکی از چیزهایی که سخط و غضب خدا را در پی دارد، خشم و غضب والدین است. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: رِضَى اللَّهِ مَعَ رِضَى الْوَالِدَيْنِ وَ سَخَطُ اللَّهِ مَعَ سَخَطِ الْوَالِدَيْن[1] خشنودى خدا در خشنودى پدرو مادر است و ناخشنودى خدا در ناخشنودى پدر و مادر. دروغگویی، از دیگر مواردی است که خشم الهی را در پی دارد. امام علی علیه السلام می فرمایند: يَكتَسِبُ الكاذِبُ بكِذبِهِ ثلاثا : سَخَطَ اللّه ِ علَيهِ و ….[2] دروغگو با دروغگويى خود سه چيز به دست مى آورد: خشم خدا و …
بِمَنِّكَ وَاَياديكَ ایادی، به معنای نعمت هاست. چنانچه خداوند متعال به حضرت داوود علیه اسلام فرمود: اذْكُرْ أيادِيَّ عِندَهُم . ایادی و نعمتهای مرا به یادشان آور. روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم است که می فرمایند خداوند به حضرت داوود علیه السلام فرمود: أحْبِبْني و حَبِّبْني إلى خَلْقي . قالَ : يا رَبِّ ، نَعَم أنا اُحِبُّكَ ، فكيفَ اُحَبِّبُكَ إلى خَلْقِكَ ؟ قالَ : اذْكُرْ أيادِيَّ عِندَهُم ، فإنَّكَ إذا ذَكَرْتَ لَهُم ذلكَ أحَبّوني . [4] مرا دوست بدار و نزد خلقم نيز محبوب گردان. عرض كرد: پروردگارا! من كه دوستت دارم اما چگونه تو را نزد بندگانت محبوب گردانم؟ فرمود: نعمتهايى را كه به آنان داده ام گوشزدشان كن كه اگر خوبيهايم را يادآورشان شوى مرا دوست خواهند داشت.
يا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبينَ ای خدایی که منتهای رغبت مشاقان تویی.
———————–
[1] علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 42جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: مكرر، مختلف، ج71 ، ص 80.
[2] عبد الواحد تميمى آمدى، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دفتر تبليغات - قم، چاپ: اول، 1366 ش، ص: 221.
[3] اليَدُ: النِّعْمة لسان العرب، ج15، ص: 419
[4] علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 42جلد، اسلاميه - تهران، چاپ: مكرر، مختلف، ج67، ص: 22.
بیان ساده دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
دعای روز پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ،
خدايا قرارم ده در اين ماه از آمرزش خواهان
وَاجْعَلْنى فيهِ مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ، وَاجْعَلنى فيهِ مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ،
و قرارم ده در آن از بندگان شايسته فرمانبردارت و بگردانم در اين روز از اولياى مقرب درگاهت
بِرَأْفَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به مهرت اى مهربانترين مهربانان
در روز پنجم، طبق این دعا چه می خواهیم؟
در این روزهم ، خواسته هایی را از خداوند می خواهیم . ابتدا بپردازیم به اینکه از خدا می خواهیم که این خواسته هایمان را چه کند؟ اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى خداوندا، جعل کن برای من… تا حالا فکر کردیم که این جعلی که می خواهیم از خداوند، به چه معناست؟ طبق معنای لغوی، ما در قالب لفظ جعل، از خداوند خواسته هایمان را به پنج صورت می خواهیم.[1] اوّل بمعنى شروع . دوّم در ايجاد شىء. سوّم در ايجاد شىء از شىء .چهارم تصيير شىء از حالتى بحالتى. پنجم حكم بر چيزى با چيزى . ما از خداوند فقط نمی خواهیم که ما را جزو مستغفرین قرار دهد. یا فقط جزو عباد صالح و … . بلکه می خواهیم وجودمان را به حالت مستغفرین ، عابدین، صالحین، قانتین ، اولیاء مقربین، و … تغییر دهد. می خواهیم حکم بودن صفات این افراد را بر ما بکند. می خواهیم ما را موفق به شروع در این رفتارها بکند. می خواهیم رفتارهای ما را از زمره رفتارهای این گروه ها، ایجاد کند.. همه ی این ها در اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى نهفته است. خیلی چیزها می خواهیم با یک عبارت اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى.
اما در چه گروه هایی باشیم؟ این گروه ها مگر چه ویژگی هایی دارند ؟ این ها مطالب عمیقی است که نیاز به بیان طولانی دارد و این جا صرفا اشاره ای می کنیم.
مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ: طلب می کنیم که جزو مستغفرین باشیم. غفر؛ به معنای محو اثر [2]چیزی است. چیزی را پوشاندن، یا خطایی را درست کردن، یا کاری را اصلاح کردن، همه جزو معانی غفر قرار می گیرد. وقتی استغفار می کنیم، این ها را طلب میکنیم. اکنون نیز می خواهیم اعمالمان را محو و اصلاح بفرماید. چه کسی این طلب را می کند؟ کسی که به فقر خود و خطاهای خود پی برده باشد و عظمت الهی و غفران و محبت الهی را درک کرده باشد.
من عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ: در زمره بندگانت،عِبادِكَ عبد به کسی می گویند که در اثر ذلت و انقیادش، مطیع و بنده است. [3] پس می دانیم که پیش خداوند ذلیل ترین هستیم. و می خواهیم که مطیع ترین باشیم و مالکی داشته باشیم. الصّالِحينَ در زمره صالحین. صالح به کسی که عیب و نقصی در خودش وکارش نیست و فسادی در او نیست گفته می شود[4] اْلقانِتينَ در مورد نمازگزارانى كه در همه ساعات شب نماز مى گذارند و كسانى كه سكوت مى كنند و روزه دارد هستند[5] قانتين گفته مى شود و ما قنوت و تواضع و اطاعت دائمى را فقط نمى خواهيم بلكه مى خواهيم به واسطه این ویژگی در زمره قانتین باشیم. گاهی اوقات انسان ویژگی ای را دارد اما لایق رفتن در گروهی که آن ویژگی را دارا هستند نیست. پس داخل در این گروه ها شدن هم موضوعیت دارد.
مِنْ اَوْلِيآئِكَ الْمُقَرَّبينَ: اَوْلِيآء الله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولیاخداوند رااینگونه توصیف می کنند: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْكَلَامِ وَ بَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ عَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ قَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ سَكَتُوا فَكَانَ سُكُوتُهُمْ ذِكْراً وَ نَظَرُوا فَكَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَكَانَ نُطْقُهُمْ حِكْمَةً وَ مَشَوْا فَكَانَ مَشْيُهُمْ بَيْنَ النَّاسِ بَرَكَةً لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِي كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب [6] رسول خدا فرمود هر كه خدا را شناسد و بزرگ داند دم از سخن بندد و شكم از خوراك و خود را بروزه و شبزندهدارى رنج دهد، گفتند پدران و مادران ما قربانت يا رسول اللَّه اينان اولياء اللَّه باشند؟ فرمود اولياء خدا خموشى گيرند و خموشى آنها ياد خداست و نگرند و عبرت گيرند و بگويند گفته آنان حكمت باشد ميان مردم راه روند و بركت زايد اگر عمر مقدر نبود جانشان در تنشان نميماند از ترس عذاب و شوق ثواب. الْمُقَرَّبين: فقط بدانیم که لفظ مقربین، در لسان روایات، از الفاظی است که مختص ملائکه به کار می رود. هر جا ملائکه می آید، مقربین می آید. و انسان می تواند به جایی برسد که بالاتر از مقام قرب ملائکه باشد… اللهم ارزقنا و اجعلنا
——————
[1] و يتصرّف على خمسة أوجه:الأول: يجري مجرى صار و طفق فلا يتعدّى، نجو جعل زيد يقول كذا ، قال الشاعر: فقد جعلت قلوص بني سهيل … من الأكوار مرتعها قريب و الثاني: يجري مجرى أوجد، فيتعدّى إلى مفعول واحد نحو قوله عزّ و جل: وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ [الأنعام/ 1]، وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ [النحل/ 78].و الثالث: في إيجاد شيء من شيء و تكوينه منه، نحو: وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً [النحل/ 72]، وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً [النحل/ 81]، وَ جَعَلَ لَكُمْ فِيها سُبُلًا [الزخرف/ 10].و الرابع: في تصيير الشيء على حالة دون حالة، نحو: الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً [البقرة/ 22]، و قوله: جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا [النحل/ 81]، وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً [نوح/ 16]، و قوله تعالى: إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا [الزخرف/ 3].و الخامس: الحكم بالشيء على الشيء، حقا كان أو باطلا، فأمّا الحقّ فنحو قوله تعالى: إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ [القصص/ 7]، و أمّا الباطل فنحو قوله عزّ و جل: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً [الأنعام/ 136]، وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ [النحل/ 57]، الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ [الحجر/ 91]. المفردات في غريب القرآن، ص: 196
[2] محو الأثر، و تستعمل في الذنوب و المعاصي، و مفهوم المحو أعمّ.و أمّا مفاهيم الستر و الصفح و الإصلاح و غيرها: فمن لوازم محو الأثر، فانّه يوجب ستر الخطاء الواقع و الصفح عنه و الإصلاح. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص: 241
[3] (عبد): مطيع. بنده. از مجمع نقل شد كه او را در اثر ذلّت و انقيادش عبد گويند، پس معناى تذلّل و طاعت در آن ملحوظ است قاموس قرآن، ج4، ص: 280
[4] (صالح): شايسته. آنچه يا كسيكه شايسته و خوب است و در آن فساد نيست. قاموس قرآن، ج4، ص: 142
[5] المطيعين لله الدائمين على طاعته , … مجمع البحرين، ج2، ص: 215
[6] شيخ صدوق، أمالي الصدوق، 1جلد، اعلمى - بيروت، چاپ: پنجم، 1400ق. ص: 553
بیان ساده دعای روز دوم ماه مبارک رمضان
دعای روز دوم:
اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ، وَجَنِّبْنى فيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَنَقِماتِكَ،
خدايا نزديكم كن در اين ماه بسوى موجبات خشنوديت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت
وَوَفِّقْنى فيهِ لِقِرآئِةِ اياتِكَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و موفقم دار در اين روز بخواندن آيات قرآنيت به رحمت خود اى مهربانترين مهربانان
در روز دوم، طبق این دعا چه می خواهیم؟
در روز دوم، از خداوند نه تنها رضایتش را می خواهیم، بلکه آن چیزی را می خواهیم که بواسطه آن، ما را به خداوند نزدیک و او را از ما راضی می کند. بدین معنا، هم عملی که مورد رضای خداست رو طلب می کنیم، هم نزدیکی بواسطه ی این عمل (قَرِّبْنى)که باید عملی مقبول شود، و هم نهایت این عمل که رضایت الهی است را خواستاریم.
نقطه مقابل رضای الهی که سخط [1]هست را نیز رد می کنیم و از خداوند می خواهیم که ما را از چیزی که مخالف رضای اوست دور بگرداند.
اما چرا از خدا می خواهیم که اول سخط خودش را از ما دور کند و بعد می گوییم نقمه را دور کند؟ سخط به معنای ضد رضایت [1] است و به معنای غضب شدیدی است که عقوبت را در پی دارد [2]. نقمه، نتیجه سخط و عدم رضایت خدا و غضب خداست.وقتی ما کاری را انجام دهیم که مورد رضای الهی نباشد، مستحق پاداش عقاب است. و نقمه به جزا و مکافاتی گفته می شود که با عقوبت همراه [3] هست.
بعد از طلب رضایت الهی و دور شدن از خشم و عقاب الهی، گویی به صورت مصداقی، یکی از اعمالی که مورد رضای خداوند است را از خداوند می خواهیم. قرائت آیات الهی. قرائت، به خواندن جملات و کلماتی گفته می شود که در کنار هم جمع شده باشند[4] این قرائت، به دو صورت بیان شده. هم به صورت خواندن و هم به صورت خوادن با فهم معنای آن. [5]
و ما هر دو سطح را از خداوند متعال که رحمت گستر بر همگان است، طلب میکنیم.
——————
[1] ضدّ الرِّضا : لسان العرب، ج7، ص: 312
[2] الغضب الشديد المقتضي للعقوبة: المفردات في غريب القرآن، ص: 402
[3] المكافأة بالعقوبة : لسان العرب، ج12، ص: 590
[4] القِرَاءَةُ: ضمّ الحروف و الكلمات بعضها إلى بعض في التّرتيل : المفردات في غريب القرآن، ص: 668
[5] هو تفهم و ضبط معاني مكتوبة بالبصر. مادّيّا أو معنويّا: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص: 219
بیان ساده دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
دعای روز سوم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فيهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبيهَ، وَباعِدْنى فيهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْويهِ،
خدايا روزيم كن در اين ماه تيزهوشى و بيدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه كارى
وَاجْعَلْ لى نَصيباً مِنْ كُلِّ خَيْر تُنْزِلُ فيهِ، بِجُودِكَ يا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ
و مقرّر فرما برايم بهره اى از هر خيرى كه در آن نازل گردانى بجود و كرمت اى باجودترين جودمندان
در روز سوم، طبق این دعا چه می خواهیم؟
در این روز از خداوند می خواهیم که برایمان از هر خیری که در این ماه قرار داده شده، نصیبی قرار دهد. خیر ، هر نیکویی و جود و کرم [1] و بخششی است که هر کسی به آن تمایل دارد. فلذا این درخواست را با صفت جواد باری تعالی از خداوند می خواهیم. چون خیر، از کسی صادر می شود که اهل جود و کرم باشد.نکته ای که این جا هست، اسم تفضیل بودن واژه خیر هست. یعنی بهترین. نهایت هر چیزی رو از خداوند خواستاریم، اما متناسب با ظرفیت خود، نصیبی را می خواهیم. چرا که اگر خارج از ظرفیتمان بخواهیم، سودمندمان نخواهد بود. نصیبی از این خیر را برایم قرار بده. این نصیب متناسب با ظرف وجودی من است.
خداوند، بهترین ها را اگر به ما بدهد و ما دو ویژگی را نداشته باشیم، این بهترین و جود خداوند، به درد ما نمی خورد . مثل طلایی که دست نابینایی بیافتد و نداند که این طلاست. و او را به جای آهنی از دست بدهد. این دو ویژگی چیست؟ از خداوند می خواهیم که روزیمان کند الذِّهْنَ و التَّنْبيهَ.
ذهن، در لغت به معنای زیرکی و زکاوت [2] و فهم و عقل و نیز حفظ قلب [3] آمده است. کسی که بتواند نکته ای را دریافت کند، در قلب آن معنا را درک کند، با فکر و تعقل و ذهن خود آن را بپروراند و در موقعیت های مقتضی، استفاده کند، از زیرکی و زکاوت در امور برخوردار است. نکته ای را می بیند و استفاده می کند که دیگران نمی بینند. و این یک موهبت الهی است. پس ما این موهبت را از خداوند می خواهیم.
مورد دیگری که از خداوند می خواهیم تا بتوانیم نصیب بیشتری از خیر داشته باشیم و به بهترین وجه از آن استفاده کنیم، التَّنْبيهَ است. تنبیه مصدر است. از واژه نبه، که به معنی بیداری و قیام [4]در کتب لغت آمده است. اما تنبیه، فراتر از بیدار شدن است. معنی تنبیه آگاه ساختن است. هوشیار کردن کسی. وقتی کسی از خواب بیدار می شود، هنوز هوشیار نشده . وقتی از خواب بیدار شد و هوشیار شد، همان حالت یقظه و آگاهی برایش پیش می آید.
در ادامه کامل درخواست کردن را یاد می گیریم. هم از خداوند زیرکی و زکاوت و فکر را می خواهیم و هم آگاهی و بیداری از خواب های غفلت را و هم از خداوند می خواهیم که ما را از هر چه که در مقابل این دو خواسته مان هست ، دور بفرماید وَباعِدْنى فيهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْويهِ، سفاهت به معنای سبکی و نقص در بدن و نیز سبکی نفس و خفتی انسان که بواسطه نداشتن عقل دچارش می شود[5]، است. نقطه مقابل الذهن که زیرکی و دارا بودن از عقل و فهم بود. نیز به معنای تلبیس آمده است.[6]و تلبیس هم مخالف آگاه ساختن است. مشتبه کردن و درهم و برهم کردن امری، تلبیس گفته می شود. و ما از هر چیزی که مخالف دو خواسته اولمان است، دوری می گزینیم.
این از زیبایی های ادعیه ماست که نقطه مثبت و منفی را در قالب درخواست و نخواستن بیان می کنند تا هم به صورت جامع دعارا کرده باشیم و هم آگاه باشیم که برای رسیدن به خواسته، باید این ها را از خود دور کنیم.
——————
[1] الخير: الكرم و الجود: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص: 157
[2] الذهن: الفطنة و الذكاء: مجمع البحرين، ج6، ص: 254
[3] الذِّهْنُ: الفهم و العقل. و الذِّهْن أَيضاً: حِفْظُ القلب : لسان العرب، ج13، ص: 174
[4] استَيقَظ، النُّبْه: القيام : لسان العرب، ج13، ص: 546
[5] السَّفَهُ: خفّة في البدن، و استعمل في خفّة النّفس لنقصان العقل، و في الأمور الدّنيويّة، و الأخرويّة : مفردات الفاظ القرآن، ص: 414
[6] التَّمْوِيهُ و هو التلبيس: لسان العرب، ج13، ص: 544
[7] التَّلْبِيس- [لبس]: مص، حقيقت را پوشانيدن و بر خلاف واقع چيزى گفتن يا اظهار نمودن،- پوشانيدن،- فى اصْطِلَاحِ النَّجَّارِين اوِ البَنَّائين: و در اصطلاح نجاران و بنايان روكش ساختن چوبى يا سنگى : فرهنگ ابجدی، ص 748
بیان ساده دعای روز اول ماه مبارک رمضان
دعای روز اول: [1]
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ صِيامَ الصّآئِمينَ، وَقِيامى فيهِ قيامَ الْقآئِمينَ
خدايا قرار ده روزه ام را در اين ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داريم را نيز همانند شب زنده داران
، وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلينَ، وَهَبْ لى جُرْمى فيهِ يا اِلـهَ الْعالَمينَ
و بيدارم كن در آن از خواب بيخبران و جنايتم را بر من ببخش اى معبود جهانيان
، وَاعْفُ عَنّى يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ
و درگذر از من اى درگذرنده از جنايتكاران
در روز اول طبق این دعا، چه می خواهیم؟
وقتی انسانی راهی را قدم می گذارد، هم برای ابتدای راه پیش بینی می کند و هم آینده نگری و پایان راه و مسیر را در نظر دارد.
برای ابتدای راهمان می خواهیم که خداوند از گناهان ما درگذرد. واعف عنی.. و قبول داریم که ما مجرم هستیم. خود قبولی گناه، یه نوع پشیمانی و عذرخواهی به درگاه خداوند است. هب لی جرمی.. به برکت بخشش های ماه مبارک ما هم می خواهیم که جرم هایی که مرتکب شده ایم را بر ما ببخشاید.
برای کل راهمان دعا می کنیم که خداوندا روزه هایم را روزه ی واقعی قرار ده. صیامی ، صیام الصائمین. نه روزه ی تشنگی و گرسنگی. بلکه روزه ی واقعی قرار بده. و قیام هایم را قیام واقعی. شب زنده داری، این یعنی خدایا، توفیق شب بیداری هم به من بده. هم توفیقش را بده و هم این شب بیداری را شب بیداری واقعی قرار بده.
برای طول راه چه دعایی می کنیم؟ اینکه مرا از خواب غفلت بیدار کن. وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلين .
در این دعا، بیداری از غفلت(وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلين) بعد از بیداری و قیام لیل( قِيامى فيهِ قيامَ الْقآئِمينَ) آمده است. شاید باید شب زنده داری کنیم تا خداوند ما را از خواب غفلت بیدار نگه دارد.
—————–
[1] ادعیه هر روز ماه مبارک از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله روایت شده است. :ابن عباس عن النبي صلی الله علیه و اله تقول في اليوم الأول اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين و هب لي جرمي فيه يا إله العالمين و اعف عني يا عافيا عن المجرمين …..ابراهيم بن على عاملى كفعمى، المصباح، يك جلد، انتشارات رضى قم، 1405 هجرى قمرى؛ ص 613