چه کار فرهنگی ای بکنیم؟
می خواهید تاثیر گذار باشید؟
می خواهید کار فرهنگی بکنید؟
می خواهید حرکت داشته باشید و قدمی برای دولت مهدوی بردارید؟
می خواهید؟
اول باید بدانید که چه کار فرهنگی ای باید بکنید…
چه زمانی بیاموزیم؟ در چه سنّی؟
جوانی سنی است که بیشتر باید آموخت. یکی از علت هایش، اثری است که از این آموختن برجا می ماند گویا که این اثر از بین رفتنی نیست:
رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله : مَن تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ كانَ بِمَنزِلَةِ الرَّسمِ فى الحَجَرِ ، ومَن تَعَلَّمَ وهُو كبيرٌ كانَ بمَنزِلَةِ الكِتابِ علي وَجهِ الماءِ . [1]
هر كه در جوانى دانش آموزد علم او همچون نقشى است كه بر سنگ حكّ شود ، و هر كه در بزرگسالى بياموزد كارش همچون نوشتن بر روى آب است .
همچنین کلام پیامبر صلی الله علیه و آله علم اموزی در جوانی را بسیار دارای اهمیت می کنند. چرا که علم و دانش در جوانی به انسان داده می شود:
رسولُ اللّه ِ صلي الله عليه وآله : ما بَعَثَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّا إلاّ و هُوَ شابٌّ و لا اُوتِيَ عالِمٌ عِلما إلاّ وَ هُوَ شابٌّ .[2]
خداوند عزّ و جلّ ، هيچ پيامبرى را جز در جوانى، مبعوث نكرد، و به هيچ دانشمندى، جز در جوانى، دانش عطا نشد.
و کلام بسیار زیبایی که همیشه جلوی چشم جوانان باید باشد. یا باید دانشمند بود. یا در حال دانش آموختن :
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غاديا في حالَينِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما ، فإن لَم يَفعَلْ فَرَّطَ ، فإن فَرَّطَ ضَيَّعَ ، و إنْ ضَيَّعَ أثِمَ ، و إن أثِمَ سَكَنَ النارَ و الذي بَعَثَ مُحمّدا بِالحَقِّ .[3]
دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببينم : دانشمند يا دانش آموز ؛ زيرا اگر چنين نباشد كوتاهى كرده و چون كوتاهى كند ، ضايع گشته و چون ضايع گردد ، گنهكار باشد و چون گنهكار باشد ، سوگند به آن كه محمّد را بحقّ برانگيخت ، در آتش جاى گيرد …
فرصت را از دست ندهیم که « شَيئانِ لا يَعرِفُ فَضلَهُما إلاّ مَن فَقَدَهُما : الشَّبابُ، وَ العافِيَةُ . »[4]
ارزش دو چيز را جز آنان كه آنها را از دست دهند ، نمى شناسند : جوانى و آرامش .
————————————-
[1] بحار الأنوار : ١/٢٢٢/٦ .
[2] میزان الحکمه، ج5، ص 461 به نقل از فردوس الأخبار : ٤/٣٧٢/٦٦١١ .
[3] الأمالي للطوسي : ٣٠٣/٦٠٤ .
[4]غرر الحكم : ٥٧٦٤ .
آیا صلاحیت نوشتن در فضای مجازی را داریم؟
اخیرا برخی افراد، به محض اینکه کسی را برای شنیدن حرف های خود نمی یابند، یا دچار مشکل و سرگردانی ای می شوند، به جای پناه بردن به حضرات معصومین و درد و دل کردن با آنان و استفاده از زمان سحر و فرصت مناجات با خدا، به دنیای مجازی نت پناه می آورند و شروع می کنند به نوشتن. و دچار چه آسیب های جدی ای می شوند بماند.
اما آن چیزی که در این جا و با نظرات شما-اگر لطف بفرمایید- می خواهیم بررسی کنیم این است که چه کسانی صلاحیت نوشتن در فضای مجازی را دارند و چطور باید در فضای مجازی نوشت. تا به حال به این دو مطلب فکر کرده اید؟
انجام هر کاری مستلزم دانستن الفبای اولیه برای ورود در آن کار هست که این الفبا باید آموخته شود.
طرز برخورد با مخاطبین. سبک ها و قالب های نگارش. محتواهایی که قابلیت انتشار دارند ، داشتن چارچوب برای حضور در این فضا و رعایت آن ها جهت حفظ دین و تقوا و معنویت روحی انسان و غیره و غیره…که خیلی از ماها حتی الفبای حضور در نت رو هم نداریم و نمی دانیم هم که باید بیاموزیم…
اما هدف دار بودن ، مهم تر از هر چیزی است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله): اَجوَدُکُم مِن بَعدی رَجُلٌ عَلِمَ عِلماً فَنَشَرَ عِلمَهُ؛
بخشنده ترین شما پس از من کسی است که دانشی بیاموزد آنگاه دانش خود را بپراکند.
محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ح13825
و می توان این طور برداشت کرد که آنچه که در آن زمینه علم داریم رو به نشر بگذاریم…همراه با استنادهایی که نشان از علمی حرف زدن ما باشد.
اما اگر قصد نشر نداریم، دانشی بیاموزیم…که گاها ، فضاهایی برای آموختن دانش، بهتر از نت نیز وجود دارد.
عناصر محتوایی حرکت امام حسین سلام الله علیه3
چقدر این عنصر سوم دل نشین و زیباست و برای ما راهگشا.
بدون کلام و شرحی، دعوتتان می کنم که بخوانید و خود بیاندیشید و شرح دل بر کلام نورانی مقام معظم رهبری دامت برکاته بزنید که فرمودند:
«عنصر سوم، عاطفه است؛ يعني هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه يک نقش تعيين کننده اي ايجاد کرده است، که باعث شد مرزي بين جريان عاشورايي و جريان شيعي با جريان هاي ديگر پيدا شود. حادثه ي عاشورا، خشک و صرفاً استدلالي نيست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمي است؛ لذا ما را امر مي کنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح کردن. زينب کبري (سلام اللَّه عليها) در کوفه و شام منطقي حرف مي زند، اما مرثيه مي خواند؛ امام سجاد بر روي منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموي مي کوبد، اما مرثيه مي خواند. اين مرثيه خواني تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاي عاطفي و در فضاي عشق و محبت است که مي توان خيلي از حقايق را فهميد، که در خارج از اين فضاها نمي توان فهميد. اين سه عنصر، سه عنصر اصليِ تشکيل دهنده ي حرکت عاشورايي حسين بن علي (ارواحنافداه) است که يک کتاب حرف است و گوشه اي از مسائل عاشوراي حسيني است؛ اما همين يک گوشه براي ما درسهاي فراواني دارد.»[1]
——————-
[1] بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانه ى ماه محرم، 1384/11/05
عناصر محتوایی حرکت امام حسین سلام الله علیه2
در پست قبل عنصر اول را که منطق و عقل در حرکت امام حسین سلام الله علیه بود خواندیم.
پای صحبت مقام معظم رهبری، دامت برکاته، می نشینیم تا حکمت بیاموزیم و ببینیم عنصر دوم حرکت امام حسین سلام الله علیه که بر پایه عقل و منطق نیز هست چیست و کجای جریان، نمود پیدا کرده است.
ایشان می فرمایند:
« عنصر دوم، حماسه است؛ يعني اين مجاهدتي که بايد انجام بگيرد، بايد با عزت اسلامي انجام بگيرد؛ چون «العزّةللَّه و لرسوله و للمؤمنين». مسلمان در راهِ همين حرکت و اين مجاهدت هم، بايستي از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلوميت، چهره را که نگاه ميکني، يک چهره ي حماسي و عزتمند است. اگر به مبارزات سياسي، نظاميِ گوناگونِ تاريخ معاصر خودمان نگاه کنيد، حتي آنهايي که تفنگ گرفته اند و به جنگ روياروي جسمي اقدام کرده اند، مي بينيد که گاهي اوقات خودشان را ذليل کردند! اما در منطق عاشورا، اين مسأله وجود ندارد؛ همان جايي هم که حسين بن علي (عليه السّلام) يک شب را مهلت مي گيرد، عزتمندانه مهلت مي گيرد؛ همان جايي هم که مي گويد: «هل من ناصرٍ» - استنصار مي کند - از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جايي که در بين راه مدينه تا کوفه با آدمهاي گوناگون برخورد مي کند و با آنها حرف مي زند و از بعضي از آنها ياري ميگيرد، از موضع ضعف و ناتواني نيست؛ اين هم يک عنصر برجسته ي ديگر است. اين عنصر در همه ي مجاهداتي که رهروان عاشورايي در برنامه ي خود مي گنجانند، بايد ديده شود. همه ي اقدام هاي مجاهدت آميز - چه سياسي، چه تبليغي، چه آنجايي که جاي فداکاري جاني است - بايد از موضع عزت باشد. در روز عاشورا در مدرسه ي فيضيه، چهره ي امام را نگاه کنيد: يک روحاني اي که نه سرباز مسلح دارد و نه يک فشنگ در همه ي موجودي خود دارد، آنچنان با عزت حرف ميزند که سنگيني عزت او، زانوي دشمن را خم مي کند؛ اين موضع عزت است. امام در همه ي احوال همينطور بود؛ تنها، بي کس، بدون عِدّه و عُدّه، اما عزيز؛ اين چهره ي امام بزرگوار ما بود. خدا را شکر کنيم که ما در زماني قرار گرفتيم که يک نمونه ي عيني از آنچه را که بارها و سال ها گفته ايم و خوانده ايم و شنيده ايم، جلوي چشم ما قرار داد و به چشم خودمان او را ديديم؛ و او، امام بزرگوار ما بود.»[1]
————————-
[1] بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانه ى ماه محرم، 1384/11/05