سخن تازه
تا به حال به خودت ریاضت دادی؟
به خاطر چی این ریاضت رو دادی؟
اصلا می دونی ریاضت یعنی چی؟
ریاضت؟ تمرین کردن؟ سختی دادن؟
چی ارزش داره که من به خاطر اون، خودکنترلی داشته باشم؟
حکمت می خوای؟
سکوتت رو زیاد کن. به خودت گرسنگی بده.
نزدیک ماه مبارک هم هست. این ایام زیبایی برای روزه هست.
همتت را قوی کن و روزه بگیر. حالت به هم می خوره؟ بگیر و حالت به هم بخوره. به خدا نشون بده که روزه رو میگیری ولی حالت به هم می خوره و روزت باطل می شه ..تازه اگه بشه
بعد ببین خدا کمکت می کنه که روزه هاتو نگه داری؟
می دونین چرا می گم؟ سکوت و گرسنگی دادن رو؟به خاطر این: بخونین…اگه هوس نکردین که این دو رو داشته باشین..
بحار الأنوار : في حديثِ المعراجِ : يا أحمدُ، إنّ العبدَ إذا أجاعَ بَطْنَهُ و حَفِظَ لِسانَهُ عَلَّمْتُهُ الحِكمَةَ ، و إنْ كانَ كافرا تكونُ حِكمَتُهُ حُجّةً علَيهِ و وَبالاً ، و إنْ كانَ مؤمنا تكونُ حِكمَتُهُ لَهُ نورا و بُرهانا و شِفاءً و رَحمَةً ، فيَعلَمُ ما لَم يَكُن يَعلَمُ و يُبْصِرُ ما لَم يَكُن يُبْصِرُ ، فأوَّلُ ما اُبَصِّرُهُ عُيوبَ نَفْسِهِ حتّى يَشْتَغِلَ عَن عُيوبِ غَيرِهِ ، و اُبصِّرُهُ دَقائقَ العِلمِ حتّى لا يَدْخُلَ علَيهِ الشَّيطانُ بحار الأنوار : ٧٧/٢٩/٦
بحار الأنوار : در حديث معراج آمده است : اى احمد ! هر گاه بنده شكم خويش را گرسنگى دهد و زبانش را نگه دارد، حكمت را به او بياموزم . اگر كافر باشد حكمت او دليلى بر ضد او و وبال گردنش خواهد بود و اگر مؤمن باشد حكمتش براى او نور و برهان و شفا و رحمت خواهد شد. پس، آنچه را نمى دانسته است، بداند و آنچه را نمى ديده است، ببيند . نخستين چيزى كه به او نشان دهم عيبهاى خود اوست، تا بدين سبب از پرداختن به عيبهاى ديگران باز ماند، و دقايق علم را به او نشان دهم، تا شيطان به وجود او راه نيابد
اینو خود خود خدا گفته..حدیث معراج، حتی به کافر هم این حکمت داده می شه. یعنی اثر وضعی گرسنگی و سکوت حکمته…اونوقت من عرضه ندارم حکمت داشته باشم…واویلا بر من…
ویژگی خاص خاص خاص پیامبرم
همیشه از این ویژگی پیامبر خوشم می یومد و سعی می کردم که من هم این طور باشم….سعی کردنش که اشکال نداره!!
فى صِفَةِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحكَمَ مَراهِمَهُ وَأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إِلَيهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ وَآذانٍ صُمٍّ وَأَلسِنَةٍ بُكمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ وَمَواطِنَ الحَيرَةِ… ؛ نهج البلاغه، خطبه 108
در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: پزشكى است كه با دانش خود، همواره ميان مردم مى گردند، مرهمهايش را به خوبى فراهم و ابزار كارش را آماده كرده و آنها را هر جا كه لازم باشد، از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبانهاى گنگ به كار مى برد. غفلت گاه ها و جايگاه هاى حيرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.
آخه می دونین. خیلی از ماها مریض هستیم ولی نمی دونیم مریض هستیم. پیامبر صلوات الله علیه و اله رو اگه داشتیم، بهمون می گفتن که فلانی، الان این مریضی در وجودت هست و درمانت هم اینه…دیگه با خودت و خودت که می خواهی خوب بشوی یا ….
یکی از چیزهایی که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می گیم اینه که آقا جون، می خواهیم خوب باشیم….این خوب بودن یعنی می خواهیم از مرهم های شما بهره ببریم..پس شما هم برای ما طبابت کنید…نمی خواهیم؟ باور کنید می خواهیم..
خوشم می یاد از کسی که قبل از اینکه چیزی ازش بخوان، بر آورده کنه. عین پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه وآله
خوشم می یاد از کسی که وقتی می دونی دوستش، یا برادرش، یا خواهرش یا یه مسلمون و یه مومنی، به چیزی چه مال و چه علم و هر چیزی… نیاز داره، اون رو بهش هدیه می ده . قبل از اینکه درخواست کنه…
به نظرتون این طوری بهتر نیست که قبل از درخواست ها، ما بدیم؟؟
حتی به کسانی که نمی دونن که نمی دونن؟؟
چی بخونم؟
تقریبا هفت سال پیش بود که ما رفتیم زیارت خانه خدا..خدا روزی همه مان بکنه ان شاالله. رفته بودیم مسجدالنبی و عظمت اسلام و یکرنگی مسلمان ها رو می دیدیم. بماند اختلافات و دورنگی ها…آدم اگه بخواد یکرنگی و وحدت رو بهتر می تونه ببینه تا دورنگی و اختلاف رو.. اون جا که بودم نمیدونم چرا دلم می خواست پولی رو که برده بودم بزارم تو جیب اون ها و یه قرآن بخرم. ولی خریدمش. یه قرآن نسبتا کوچیک. و البته با تفسیر و این ها که حاشیه ی قرآن نوشته بود. از اون به بعد هر روز کار من شده بود این که این قرآن کوچیکم رو دست بگیرم و برم بشینم تو مسجدالنبی و هی قرآن بخونم و هی قرآن بخونم….یادش بخیر… خدا توفیقات همه رو برای قرآن خوندن زیاد کنه …آمین…امروز یکی از دوستام به من گفت که قران بخون و قران گوش بده… خب این دوستم هیچوقت الکی حرف نمی زنه. برای همین رفتم تو احادیث تورقی کردم. اولش به ذهنم اومد که چه جوری از دوستم باید تشکر کنم که به فکر منه؟ همین طور که کتاب ثواب الاعمال رو ورق می زدم چشمم به این روایت افتاد:
امام صادق عليه السلام از پدرش عليه السلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: اهل القران فى اعلى درجه من الادميين ما خلا النبيين و المرسلين فلا تستضعفوا اهل القران و حقوقهم فان لهم من الله لمكانا. اهل قرآن بالاترين درجات را پس از پيامبران و رسولان دارند. بنابراين ، اهل قرآن را ضعيف و حقوق آنها را كم نشماريد. زيرا آنان نزد خداوند مقام ارجمندى دارند. و چون این دوستم خودش اهل قرآن هست من شرمندش شدم و می شم در ادای حقش. درجه ی بعد از پیامبر و رسولانخیلی بالاست… خدایا کمکم کن حقوق مومنین رو به تمامه بتوانم ادا کنم و خود جبران کننده ی کاستی های من باش…آمین
این وسط می خوام از آب گل آلود ماهی تازه بگیرم. بیاین با هم برای دوستم و همه ی کسایی که هادی مردم به سمت قرآن و اهل بیت هستند دعا کنیم که:
پروردگارا، توفیقات آنان را روز افزون بگردان و در گنجینه ی قلبشان را همواره رو به سوی نور باز نگه دار و سینه هاشان را مملو از معارف نبوی قرار ده و آنان را عاملان و فاهمان قرآن قرار ده…. آمین..
خیالم که یه کمکی از این بابت راحت شد موندم که حالا من قرآن رو چقدر بخونم ؟ میدونستم که یه کار باید مستمر باشه تا در قلب هم اثر کنه و هم ملکه ی ادم بشه. اما من چقدر باید قرآن بخونم هر روز؟ تا اینکه روایت بعدی رو دیدم و مشتاق چند بار این روایت رو خوندم و داشتم حساب کتاب می کردم که من برم تو کودوم دسته بهتره و میتونم و این حرفا. اون روایت این بود:
امام باقر عليه السلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:من قرا عشر آيات فى ليله لم يكتب من الغافلين و من قرا خمسين آيه كتب من الذاكرين و من قرا مائه آيه كتب من القانتين و من قرا مائتى آيه كتب من الخاشعين و من قرا ثلاثمائه آيه كتب من الفائزين و من قرا خمسمائه آيه كتب من المجتهدين و من قرا الف آيه كتب له قنطار و القنطار خمسمائه الف مثقا ذهبا و المثقال اربعه وعشرون قيراطا اصغرها مثل جبل احد و اكبرها ما بين السماء و الارض . كسى كه در شب ده آيه بخواند، از غافلين نوشته نمى شود. و كسى كه پنجاه آيه بخواند، از ذگر گويندگان نوشته مى شود. و كسى كه صد آيه بخواند، از نمازگزاران نوشته مى شود. و كسى كه دويست آيه بخواند، از خاشعين نوشته مى شود و كسى كه سيصد آيه بخواند، از رستگاران نوشته مى گردد. و كسى كه پانصد آيه بخواند، از كوشش كنندگان نوشته مى شود و كسى كه هزار آيه بخواند، يك قنطار براى او نوشته مى شود. كه هر قنطارى پانصد هزار مثقال طلاست . و هر مثقال بيست و چهار قيراط است و كوچكترين قيراط باندازه كوه احد و بزرگترين آن باندازه وسعت ما بين زمين و آسمان است . الله اکبر…اللهم الرزقنا….
همین طور که احادیث رو می خوندم و مونده بودم از این معارف ناب که اهل بیت به ما دادند یه هو یه سوالی برام پیش اومد. عین این سریال ها و فیلم ها که یه صحنه رد می شه صحنه ی بعد می یاد جلوی چشم ادم. و اون سوال این بود که حالا من مثلا قران خون، قرآن رو گوش بدم بهتره یا از حفظ بخونم(البته اونایی رو که حفظم دیگه) یا از روی قرآن بخونم؟ و الله اکبر از اینکه وقتی خدا بخواد معلمت بشه و مطلبی رو بهت یاد بده. حدیث بعدی جواب این سوال من بود. اونم چه جوابی.. از اون جوابایی که انسان خوشش می یاد چون پوزه ی دشمنش رو بر خاک می ماله با این کارش:
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: ليس شى اشد على الشيطان من القراء فى المصحف نظرا. هيچ چيزى براى شيطان سخت تر از قرائت قرآن از روى آن نيست و از اون جایی که ما می خوایم به شیطان سخت بگذره ، تلاوت قرانمون رو از رو می خونیم دیگه.
پروردگارا، به همه ی دوستداران خود، برکت و و سعت وقت را ارزانی دار و وقتشان را در راستای اموری که مورد رضای توست طی کن و توفیقاتشان را روز افزون بگردان…آمین
راستی یه سوال: چرا هر وقت هر کی دعا میکنه میگه توفیقات روز افزون و نمی گه توفیقات لحظه افزون؟؟؟؟ خب توفیقات لحظه ای زیاد بشه که بهتره تا روز. چرا واقعا؟ چرا؟؟؟
هم آدم و انسانیم و هم چی؟
الانه که دست و دلم بلرزه، می تونم بی خیال بشم و …. می تونم هم که نه….اره … مسئله سر تونستنه. ما می تونیم این گناه رو بکنیم. غیبت کسی رو بکنیم. به کسی تهمت بزنیم. به کسی ظلم کنیم. به کسی صدمه بزنیم و خیلی گناه های مخفی و آشکار دیگه. مهم این نیست که بتونیم. نه. مهم اینه که عفت بورزم. با اینکه می تونم نکنم…..حالا بخون که وقتی بتونی و گناه نکنی علاوه بر اینکه خلیفت اللهی و انسانیتت رو داری، پاکی و عصمت و اطاعت کودوم مخلوق خدا رو هم دارا می شی…..
امير المؤمنين عليٌّ عليهالسلام :
ما الُمجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكةِ .
كسى كه در راه خدا جهاد كند و شهيد شود اجرش بزرگتر از كسى نيست كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد ، انسان پاكدامن نزديك است كه فرشتهاى از فرشتگان خدا شود .
نهج البلاغة : الحكمة 474 منتخب ميزان الحكمة : 386
آدم ، فرشته هم بشه عالمی داره. هم آدمه، هم فرشته..چه شود… می تونی..فقط کافیه بگی بسم الله و بخوای..
خود نگهداری
یه نکته جالبی رو می خوام براتون بگم که تو ذهن خیلی هامون اشتباه یا بهتر بگم درست و دقیق جا نیافتاده. شاید اگه ما حواسمون به این نکته باشه راه تهذیب نفس برامون خیلی باز تر و راحت تر بشه و البته یادمون نره که توکل به خداوند متعال رو هیجوقت فراموش نکنیم.
و اما اون نکته : معنی تقوا چیه؟ خیلی ها تقوا رو به پرهیزگاری ترجمه کردن. ولی خب من به استناد از کتاب ده گفتار استاد مطهری معنای اون رو « خود نگهداری » می گم. بعضی وقت ها فکر می کردم که ادم چرا باید مثلا فلان کار رو نکنه چون ممکنه نتونه جلوی خودش رو بگیره و به گناه الوده بشه. همیشه دوست داشتم ریسک کنم و اون کار رو انجام بدم و خودم رو بسنجم ببینم ایا می تونم جلوی خودم رو بگیرم و گناه نکنم یا نه؟ و اون جاست که باافتخار می تونم به خدا بگم: خدایا من می تونستم ولی انجام ندادم. اما وقتی نرم سمت کاری، توانستنی نیست که بعد از اون افتخاری هم بتونم بکنم و سر بالا بگیرم جلوی خدا که اره خدایا، من این گناه رو انجام ندادم. یکی نیست به من نادان بگه : هنر نکردی که انجام ندادی، تو موقعیت گناه رو نداشتی و انجام ندادی. اگه موقعیتش بود و خودت رو نگه می داشتی و کف نفس می کردی و از خودت صیانت می کردی به خاطر خدا و تقوا داشتی این هنره. واین دقیقا همون نکته ای یه که من می خوام بگم. تقوا یعنی نه اینکه بترسی و جلو نری و از محیط گناه دور باشی. این تقوی، تقوای ضعفه به تعبیر شهید مطهری یا همون تقوای منفی اما اصل تقوا به این معناست که:
در روح خود حالتی رو پیش بیاری که به تو مصونیت روحی و اخلاقی می ده که اگه فرضا در محیطی قرار بگیره که وسایل و موجبات گناه فراهم باشه، آن حالت و ملکه روحی او را حفظ می کنه و مانع از آلودگی می شه. و این هنره و می شه تقوای قوت یا همون تقوای مثبت.
پروردگارا، چنان ما را تربیت کن که متقی به معنای واقعی شویم… آمین