سیاه مشق

  • ورود 

عالم عامل، عارف است.

27 شهریور 1391 توسط قلم

عالم عامل، عارف است. این بیان را در برخی سخنرانی های علما شنیده بودم و آن طور که بنده برداشت می کنم، توجهشان به عمق این کلمات است. عالم. عامل. عارف. 

ابتدا باید بدانیم که فرد عارف را چه کسی می دانیم؟ به ویژگی های مصداقی عرفا اشاره نمی کنم بلکه عارف ، با توجه به معنای واژه ای اش، فردی است که شناخت داشته باشد. عارف بالله که می گویند یعنی شناخت خداوند. و شناخت و معرفت الهی است که عارف را دارای مقامات می کند. پس برای اثبات این مدعا که عالم عامل، عارف است، باید اثبات کنیم که عالم عامل است که به درجه ای از شناخت خداوند رسیده است.
برای اثبات این بیان، ابتدا باید معنای عالم را بررسی کنیم. و همه چیز در همین بررسی معنای عالم است. این بررسی فقط از روایات بیان می شود تا شکی در آن نباشد و این طور باشد که سر کلاس درس اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نشسته ایم. پاسخ به دو سوال در این جا کمک کننده ماست.

- عالم، در کلام معصومین چه کسی است؟
1. عالم كسى است كه دانش او وى را به پارسايى و پرهيزگارى و دل بركندن از دنياى فانى و شيفتگى به بهشت فرا خواند [1]
2. عالم كسى است كه به علم عمل كند، هر چند كم عمل باشد.[2]

- ثمره علم، چه چیزی است؟ 
وقتی ثمره علم مشخص شود، می توان فهمید که آیا عالم، عارف بالله می تواند باشد یا خیر.
ثمرات علم در کلام معصومین این چنین بیان شده است:
1. علم ، عمل را در پی خود صدا می زند و در پی دارد. [3]
2. علم، عبادت را در پی دارد.[4] عبادت به معنای عام آن که اطاعت از حق و هدف از خلقت بیان شده است.
3. علم، اخلاص در عمل را در پی دارد. [5]
با این بیانات درر بار معصومین علیهم السلام، صحت این جمله که عالم عامل، عار ف است واضح می شود. حتی نیازی به لفظ عامل هم نبود، چه اینکه عالم واقعی، عامل هم هست. زیرا علم ، عمل را طلب می کند.

اما چگونگی تطبیق آیه انما یخش الله من عباده العلماء، اگر چه که این آیه نیز در روایات بیان شده است و منظور را بیان کرده اند، اما با این روایات نیز می توان آیه را بیان کرد به این صورت که : 

یکی از مقامات و نتایجی که شناخت خداوند در پی دارد، شناخت و درک و فهم فقر ذاتی انسان و و شناخت عظمت خداوند تبارک و تعالی است که منجر به خشیت و تواضع می شود. و این جا شاهد مثال آیه شریفه ای است که بیان فرموده اند: انما یخشی الله. نتیجه شناخت خداوند، درک عظمت خدا و در نتیجه خشیت خداوند است. و این خشیت را کسی ندارد جز علما. من عباده العلماء. 
پس، عالمی که حقیقتا عالم باشد(اهل عمل)، عارف بالله است.
اگر چه که مصادیق علما در طول تاریخ مختلف بوده ولی همه آن ها نقطه اشتراکشان در همین بیان است. اگر نبود، عالم نبودند و عارف نبودند. بنابراین بیشتر خصوصیات نیک اخلاقی در علما یکسان است. زیرا سر منشأ آن ها یکسان است. منشأ خداست. فضل خدا. لطف خدا. صفات نیکو که الهام شده به انسان [6]است و فطری انسان است.
عالم به دل و جان می بیند. همان بیانی که در مورد عرفا بسیار می گویند که عارف به دل و جان می بیند.قال امیرالمومنین علی عليه السلام : العالِمُ يَنظُرُ بِقَلبِهِ و خاطِرِهِ . عالم با دل و جانِ خود نگاه مى كند [7]

 

————————————-

[1] امام علی علیه السلام می فرمایند: إنَّما العالِمُ مَن دَعاهُ عِلمُهُ إلَى الوَرَع وَ التُّقى، وَ الزُّهدِ في عالَمِ الفَناءِ، و التَّوَلُّهِ بِجَنَّةِ المَأوى. غرر الحكم : ٣٩١٠.
[2] قال رسول الله صلى الله عليه و آله : ألا وَ إنَّ العالِمَ مَن يَعمَلُ بِالعِلمِ و إن كانَ قَليلَ العَمَلِ . ثواب الأعمال : ٣٤٦.
[3] رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ العِلمَ يَهتِفُ بِالعَمَلِ ، فإن أجابَهُ وَ إلاّ ارتَحَلَ . علم، عمل را صدا مى زند، اگر پاسخش را بدهد مى ماند و گر نه مى رود. عوالي اللآلي : ٤/٦٦/٢٦ ؛ الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ثَمَرَةُ العِلمِ العَمَلُ بِهِ ميوه دانش، به كار بستن آن است. الترغيب و الترهيب : ١/١٢٧/١٦.
[4] قال امیرالمومنین علی علیه السلام : ثَمَرَةُ العِلمِ العِبادَةُ  ميوه دانش، پرستش است غرر الحكم : ٤٦٠٠.
[5] قال امیرالمومنین علی علیه السلام : ثَمَرَةُ العِلمِ إخلاصُ العَمَلِ .ميوه دانش، خالص گردانيدن عمل [براى خدا ]است. غرر الحكم : ٤٦٤٢.
[6] فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا(الشمس/8) سپس پليدکاري و پرهيزگاري‏اش را به آن الهام کرد
[7] غرر الحكم : ١٢٤١.

 

 2 نظر

چی بخونم؟

30 فروردین 1391 توسط قلم

تقریبا هفت سال پیش بود که ما رفتیم زیارت خانه خدا..خدا روزی همه مان بکنه ان شاالله. رفته بودیم مسجدالنبی و عظمت اسلام و یکرنگی مسلمان ها رو می دیدیم. بماند اختلافات و دورنگی ها…آدم اگه بخواد یکرنگی و وحدت رو بهتر می تونه ببینه تا دورنگی و اختلاف رو.. اون جا که بودم نمیدونم چرا دلم می خواست پولی رو که برده بودم بزارم تو جیب اون ها و یه قرآن بخرم. ولی خریدمش. یه قرآن نسبتا کوچیک. و البته با تفسیر و این ها که حاشیه ی قرآن نوشته بود. از اون به بعد هر روز کار من شده بود این که این قرآن کوچیکم رو دست بگیرم و برم بشینم تو مسجدالنبی و هی قرآن بخونم و هی قرآن بخونم….یادش بخیر… خدا توفیقات همه رو برای قرآن خوندن زیاد کنه …آمین…امروز یکی از دوستام به من گفت که قران بخون و قران گوش بده… خب این دوستم هیچوقت الکی حرف نمی زنه. برای همین رفتم تو احادیث تورقی کردم. اولش به ذهنم اومد که چه جوری از دوستم باید تشکر کنم که به فکر منه؟ همین طور که کتاب ثواب الاعمال رو ورق می زدم چشمم به این روایت افتاد:

امام صادق عليه السلام از پدرش عليه السلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: اهل القران فى اعلى درجه من الادميين ما خلا النبيين و المرسلين فلا تستضعفوا اهل القران و حقوقهم فان لهم من الله لمكانا. اهل قرآن بالاترين درجات را پس از پيامبران و رسولان دارند. بنابراين ، اهل قرآن را ضعيف و حقوق آنها را كم نشماريد. زيرا آنان نزد خداوند مقام ارجمندى دارند. و چون این دوستم خودش اهل قرآن هست من شرمندش شدم و می شم در ادای حقش. درجه ی بعد از پیامبر و رسولانخیلی بالاست… خدایا کمکم کن حقوق مومنین رو به تمامه بتوانم ادا کنم و خود جبران کننده ی کاستی های من باش…آمین

این وسط می خوام از آب گل آلود ماهی تازه بگیرم. بیاین با هم برای دوستم و همه ی کسایی که هادی مردم به سمت قرآن و اهل بیت هستند دعا کنیم که:

پروردگارا، توفیقات آنان را روز افزون بگردان و در گنجینه ی قلبشان را همواره رو به سوی نور باز نگه دار و سینه هاشان را مملو از معارف نبوی قرار ده و آنان را عاملان و فاهمان قرآن قرار ده…. آمین..

خیالم که یه کمکی از این بابت راحت شد موندم که حالا من قرآن رو چقدر بخونم ؟ میدونستم که یه کار باید مستمر باشه تا در قلب هم اثر کنه و هم ملکه ی ادم بشه. اما من چقدر باید قرآن بخونم هر روز؟ تا اینکه روایت بعدی رو دیدم و مشتاق چند بار این روایت رو خوندم و داشتم حساب کتاب می کردم که من برم تو کودوم دسته بهتره و میتونم و این حرفا. اون روایت این بود:

امام باقر عليه السلام نقل مى نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:من قرا عشر آيات فى ليله لم يكتب من الغافلين و من قرا خمسين آيه كتب من الذاكرين و من قرا مائه آيه كتب من القانتين و من قرا مائتى آيه كتب من الخاشعين و من قرا ثلاثمائه آيه كتب من الفائزين و من قرا خمسمائه آيه كتب من المجتهدين و من قرا الف آيه كتب له قنطار و القنطار خمسمائه الف مثقا ذهبا و المثقال اربعه وعشرون قيراطا اصغرها مثل جبل احد و اكبرها ما بين السماء و الارض . كسى كه در شب ده آيه بخواند، از غافلين نوشته نمى شود. و كسى كه پنجاه آيه بخواند، از ذگر گويندگان نوشته مى شود. و كسى كه صد آيه بخواند، از نمازگزاران نوشته مى شود. و كسى كه دويست آيه بخواند، از خاشعين نوشته مى شود و كسى كه سيصد آيه بخواند، از رستگاران نوشته مى گردد. و كسى كه پانصد آيه بخواند، از كوشش كنندگان نوشته مى شود و كسى كه هزار آيه بخواند، يك قنطار براى او نوشته مى شود. كه هر قنطارى پانصد هزار مثقال طلاست . و هر مثقال بيست و چهار قيراط است و كوچكترين قيراط باندازه كوه احد و بزرگترين آن باندازه وسعت ما بين زمين و آسمان است . الله اکبر…اللهم الرزقنا….

همین طور که احادیث رو می خوندم و مونده بودم از این معارف ناب که اهل بیت به ما دادند یه هو یه سوالی برام پیش اومد. عین این سریال ها و فیلم ها که یه صحنه رد می شه صحنه ی بعد می یاد جلوی چشم ادم. و اون سوال این بود که حالا من مثلا قران خون، قرآن رو گوش بدم بهتره یا از حفظ بخونم(البته اونایی رو که حفظم دیگه) یا از روی قرآن بخونم؟ و الله اکبر از اینکه وقتی خدا بخواد معلمت بشه و مطلبی رو بهت یاد بده. حدیث بعدی جواب این سوال من بود. اونم چه جوابی.. از اون جوابایی که انسان خوشش می یاد چون پوزه ی دشمنش رو بر خاک می ماله با این کارش:

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: ليس شى اشد على الشيطان من القراء فى المصحف نظرا. هيچ چيزى براى شيطان سخت تر از قرائت قرآن از روى آن نيست و از اون جایی که ما می خوایم به شیطان سخت بگذره ، تلاوت قرانمون رو از رو می خونیم دیگه.

پروردگارا، به همه ی دوستداران خود، برکت و و سعت وقت را ارزانی دار و وقتشان را در راستای اموری که مورد رضای توست طی کن و توفیقاتشان را روز افزون بگردان…آمین

راستی یه سوال: چرا هر وقت هر کی دعا میکنه میگه توفیقات روز افزون و نمی گه توفیقات لحظه افزون؟؟؟؟ خب توفیقات لحظه ای زیاد بشه که بهتره تا روز. چرا واقعا؟ چرا؟؟؟


 5 نظر

یکی از چارچوب های ارتباط ما

30 دی 1390 توسط قلم

با چه کسی باید بود؟ با چه کسی نباید بود؟ تا به حال به این دو جمله اندیشیده ایم؟

از نظر اسلام معیار در روابط انسان ها دین است. اگر کسی برای دین انسان ضرر داشته باشد باید از او اجتناب کرد و اگر کسی برای دین انسان مفید باشد باید با او در ارتباط بود. از حضرت اباعبدالله علیه السلام روایت شده که فرمودند: بنگر، کسی که برای دین تو فایده نداشته باشد به او اعتماد نکن و به صحبت با او رغبت نشان مده، زیرا هر چه غیر از خدا باشد نابود و عاقبت آن بد است.(نهج الفصاحه، ح484)

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله سؤال شد: کدام همنشین بهتر است؟ حضرت برای دوست و هم نشین سه معیار معرفی کرد و فرمود: هم نشینی خوب است که :

الف) دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد:« مَن ذکَّرکم بالله رؤیَتـُه »

ب) سخن او بر دانشتان بیفزاید :« و زادکم فی علمکم منطقه »

ج) عمل او شما را به آخرت علاقه مند سازد : « و ذکَّرکم بالاخرة عمله »

اگر هم نشین، انسان را از یاد خدا غافل بسازد و برای دین و دنیای انسان فایده ای نداشته باشد، باید از وی پرهیز نمود که از مار خطرناک تر است.

 4 نظر

سیاه مشق

سلام
خوش آمدید.
ممنون از همه دوستانی که نظر می گذارند و من رو با کلماتی بیشتر آشنا می کنند.
پایدار باشید.
------------------------------------
مطالب این وبلاگ، تماما دست نویس حقیر است.
اگر در نت، دیدید، عین این مطلب قرار داده شده، یا خودم اون مطلب رو قرار دادم و یا اینکه سایت ها، نقل کرده اند. .

موضوعات

  • همه
  • همه مطالب
  • اعتقادی
    • خداشناسی
    • امام شناسی
    • معاد شناسی
    • انسان شناسی
  • اخلاقی
  • روایی
    • برداشت روایی
  • ارتباط با خدا
    • شرح ساده ادعیه ماه مبارک رمضان
  • ریزنوشت هایم
  • ارتباط با خود
  • ارتباط با دیگران
  • مقام معظم رهبری دامت برکاته
  • معصومین علیهم السلام
    • اباعبدالله الحسین سلام الله علیه
  • فرهنگی، اجتماعی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آمار

  • امروز: 6
  • دیروز: 0
  • 7 روز قبل: 7
  • 1 ماه قبل: 173
  • کل بازدیدها: 27480
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس